Easy English

Easy English

انگلیسی را آسان بیاموزیم
Easy English

Easy English

انگلیسی را آسان بیاموزیم

چرا زبان آموزان در کاربرد زبان مشکل دارند؟


نویسنده: زهره اسماعیلی

     حتما شما هم مدام از خودتان می پرسید چرا بعد این همه سال یادگیری زبان و با وجود حجم بالای مطالب آموخته شده چرا هنوز نمی توانید در موقع لزوم از دانش خود استفاده کنید.

زبان دانش نیست که به صورت یک پکیج در مغز نگهداری شود، زبان یک مهارت است. درست مثل دوچرخه سواری یا شنا.

     از این رو می توان فهمید که دانستن زبان با بکار بردن آن تفاوت بسیاری دارد. ممکن است شما لغتهای زیادی بلد باشید یا از ساختارهای دستوری زیادی آگاهی داشته باشید اما در موقع لزوم هیچکدام را نتوانید بکار ببرید. این به این خاطر است که درک شما از آموختن زبان نادرست است.


فرانسیس گوئین که بعدها خود مبدع روشی ابتکاری در یادگیری زبان شد در مدت زمان کمی توانست بیش از ۳۰۰۰۰ لغت آلمانی را به اضافه قواعد دستوری و ۲۴۸ فعل بیقاعده را در متون پیچیده یاد بگیرد اما زمانی که برای تحصیل به آلمان رفت در کمال ناباوری دید که حتی یک کلمه از دانسته هایش را نمی تواند استفاده کند! دوباره به اتاقش برگشت و شروع کرد به حفظ کردن لغات بیشتر و قواعد پیچیده تر. اما نتیجه اینهمه مطالعه طاقت فرسا باز هم منفی بود. طوریکه مجبور شد به وطنش باز گردد. بعدها او متوجه شد که دانش او از زبان کاربردی نیست و بکارش نمی آید.

 چگونه می توان زبان را بصورت کاربردی آموخت؟

     در صورتی میتوان زبان را طوری یاد گرفت که بتوان آن را بکار برد که یادگیری در پروسه صحیحی اتفاق افتاده باشد. با توجه به اینکه ماهیت زبان ارتباطی و بیشتر شفاهی است پس می توان نتیجه گرفت که بهترین روشهای یادگیری آنهایی هستند که از تکنیکهای ارتباطی بر اساس زبان گفتاری بنا شده اند. پس صرف خواندن کتابهای آموزشی فراوان، کسی نمی تواند انتظار داشته باشد که زبانی را فراگیرد. شاید بتوان با دانش حاصل از خواندن مطالب آموزشی نمره خوبی در آزمونهای کتبی گرفت اما هیچگاه نمی توان به کاربرد این دانش اطمینان داشت. چون همیشه بین دانستن یک چیز و بکار بردن آن فاصله زیادی است. درست مثل اینکه شما می دانید در موقع عصبانیت باید خشم خود را کنترل کنید اما آیا عملا می توانید آنرا پیاده کنید؟

     بهترین متدهای آموزش زبان بر اساس "یادگیری در ارتباط" بنا شده اند بنابراین رفع نیاز و تبادل اطلاعات از طریق ارتباط یکی از موثرترین روشهای یادگیری است.

     نکته دیگری که حائز اهمیت است توجه به سطوح یادگیری است. که در مقاله دیگری مفصلا" به آن خواهم پرداخت. اگر انتظار دارید بتوانید دانش زبان خود را بکار بندید باید یادگیری تان را به سطح عمیقی از فراگیری ببرید و به اصطلاح درونی ( internalized ) کنید و به مرحله شناخت ( cognition ) برسید. تنها در این صورت است که می توانید معلومات زبانی یا هر دانش دیگری را بکار برید.

    در کشور ما که زبان آموزان انگلیسی را به عنوان یک زبان خارجی یاد می گیرند و به گوینده بومی این زبان دسترسی ندارند (در خیلی از کشورها گوینده بومی وجود دارد و بقیه افراد انگلیسی را به عنوان زبان دوم خود یاد میگیرند) کار یادگیری زبان با دشواریهای بیشتری همراه است و کل پروسه یادگیری به فعالیتهای کلاسهای آموزشی محدود می شود. از این نظر نقش معلم زبان بسیار چشمگیرتر می نماید. در واقع این هنر یک معلم است که بتواند به بهترین نحو از تکنیکهای ارتباطی شبه واقعی در کلاس درس خود استفاده کند و از عادت دادن دانش آموزان خود به خواندن کتب آموزشی پرهیز کند.

     مشخص است که معلمی زبان یک کار کاملا" حرفه ای است. از این نظر که برخلاف ریاضی یا فیزیک که هدف معلم صرفا" انتقال دانش است آموزش زبان به فاکتورهای بسیار زیادی بستگی دارد، زیرا اساسا" زبان یک سیستم پیچیده است که آموزش آن تخصص زیادی می طلبد. اینکه از کجا باید شروع کرد، چه فلسفه ای را باید دنبال کرد، چگونه فاکتورهای سن، جنسیت و مسائل فرهنگی و روانشناسی را باید لحاظ کرد، همگی دانش و درک زیادی می طلبد که انتظار می رود یک معلم زبان از همه آنها آگاهی داشته باشد.

کانال تلگرام:

@learn-english-easilyyy


نقش ترجمه در یادگیری زبان انگلیسی

نویسنده: زهره اسماعیلی

در نظر بسیاری از زبان آموزان زبان دوم زمانی به خوبی درک می شود که معادل جملات و اصطلاحات آن زبان به زبان مادری ترجمه شود. از نظر این افراد ترجمه جزء جدایی ناپذیر یادگیری زبان است. چنین زبان آموزانی مرتب از دیکشنری های دو زبانه استفاده کرده و سعی دارند برای هر کلمه یک معادل فارسی پیدا کنند. هنگام مکالمه توقفها و تردیدهای بسیاری در صحبت کردنشان دیده می شود و پیشرفت کندی در یادگیری زبان دارند زیرا همواره سعی می کنند کلمات را در زبان خود تست کنند و از صحت آن اطمینان حاصل کنند. به این طریق هیچگاه نخواهند توانست یک مکالمه روان و سلیس داشته باشند چون ذهنشان (و البته ذهن هیچکس) قادر نیست همزمان به دو زبان فکر کند و کلمات را با سرعت به زبان آورد. 

 چه باید کرد؟

 برای اینکه بتوانید به زبانی تسلط داشته باشید در وهله اول باید بتوانید در چارچوب آن زبان فکر کنید. لازمه این امر آشنایی به فرهنگ آن زبان و ساختار فکری پشت آن زبان است. به عنوان مثال، انگلیسی زبانها از تکرار ضمایر در جمله جلوگیری می کنند و در صورت وجود حرف اضافه جمله را با حرف اضافه در انتها رها می کنند. مثلا" بجای اینکه بگویند:

.This is the pen I wrote the letter by it

می گویند:

.This is the pen I wrote the letter by

اگر بخواهید جملات انگلیسی را به شکل درست آن استفاده کنید باید به این اصول و قواعد آگاه باشید و به اصطلاح مثل یک انگلیسی زبان فکر کنید. نکته دیگری که حائز اهمیت است ضرب المثلها و اصطلاحات زبان دوم است که به هیچوجه نباید ترجمه شوند بلکه به همان شکلی که هستند باید بکار روند و فقط به زمینه ای که در آن بکار می روند باید دقت شود. مثلا"معادل ضرب المثل فارسی همرنگ جماعت شو

When in Rome, do as the Romance do

می شود که نباید به صورت لفظ به لفظ ترجمه شود بلکه به کاربرد آن باید توجه شود. این یعنی اینکه مثل یک انگلیسی زبان فکر کنیم. 

     البته در سطوح پایین یادگیری، برای یادگیرندگان تازه کار به مقدار زیادی از ترجمه استفاده می شود زیرا هنوز آنقدر مستقل نشده اند که بتوانند بی واسطه زبان را بکار گیرند و به اصطلاح تا حد زیادی متکی به زبان مادری خود هستند ولی به مرور که در پروسه بادگیری پیش می روند این وابستگی کمتر شده و به زبان مقصد نزدیکتر می شوند و می توان این انتظار را از آنها داشت که چارچوب ذهنی خود را به زبان دوم منتقل کنند.

     در پایان تاکید می کنم که اگر بتوانیم به این شکل یک زبان را بکار بریم، بی واسطه و بدون ترجمه مستقیم، با سرعت بالاتری خواهیم توانست جملات را ادا کنیم و سلیس تر صحبت خواهیم کرد. این یکی از رموز اصلی سلیس صحبت کردن است. پس کمتر متکی به ترجمه باشیم و زبان را بطور مستقیم یاد بگیریم.


کانال تلگرام :

@learn-english-easilyyy


بهترین سن برای یادگیری زبان چه سنی است؟


نویسنده: زهره اسماعیلی 

برای خیلی ها مخصوصا" والدین همیشه این سوال مطرح است که بهترین سن برای یادگیری زبان چه سنی است. حتی بخاطر دستور غلط بعضی آموزشگاهها که معتقدند با شروع مدرسه و با سواد شدن باید زبان آموزی را شروع کرد، والدین سالهای طلایی فراگیری زبان کودک خود را از دست می دهند. سالهایی که هیچگاه باز نخواهد گشت. 

     آموزشگاهها به این دلیل ترجیح می دهند که اول کودک سواد خواندن و نوشتن پیدا کند و بعد سراغ زبان برود زیرا کودکی که می تواند بنویسد مقدار زیادی از ساعات آموزشی را صرف نوشتن می کند و معلم نفس راحتی می کشد و فشار کمتری متحمل خواهد شد. تصور کنید اگر قرار باشد معلم به کودک سه ساله مکالمه زبان انگلیسی یاد بدهد و کودک نتواند چیزی بنویسد چه بار سنگینی روی دوش معلم زبان خواهد افتاد.   


کودک از زمانی که به دنیا می آید با کنجکاوی به محیط اطراف گوش می کند و صداها را به خوبی از هم تشخیص می دهد و پس از مدت کوتاهی سعی می کند آنها را تقلید کند و کم کم زمانی که آمادگی صحبت پیدا کرد شروع به صحبت می کند. بعضی از کودکان از یکسالگی و بعضی دیرتر شروع به صحبت می کنند. آنها ابتدا از تک کلمه استفاده کرده و کم کم ( حدود دو سالگی) قادرند یک جمله کامل ادا کنند. دوره ای که کودک در واقع در سکوت سپری می کند اصطلاحا" دوره سکوت (silent period) نام دارد و از نظر آموزش زبان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استفان کراشن زبان شناس و استاد دانشگاه کالیفرنیا معتقد است که هر زبان آموزی چه کودک چه بررگسال قبل از شروع به صحبت به زبان دوم ابتدا باید تا مدتها ( یک تا دوسال) فقط در معرض زبان دوم قرار گیرد و درست زمانی که آمادگی صحبت داشت شروع به صحبت کردن کند. از این رو او معتقد است یادگیری زبان با listening آغاز شده، در مرحله بعد زبان آموز شروع به صحبت کرده، بعد می خواند و در پایان می نویسد.

     امروزه اثبات شده است که بیشترین میزان یادگیری زبان کودک تا حدود نوجوانی اتفاق می افتد. یعنی از لحظه تولد تا حدود ۱۳-۱۴ سالگی. بعد از آن این نبوغ رو به زوال می رود. این دوره به اصطلاح دوره بحرانی (critical period) نام دارد و بهترین دوران بادگیری زبان به شمار می رود.

     البته این به این معنی نیست که بزرگسالان قادر به یادگیری زبان دوم نیستند، بلکه در یادگیری به کندی پیش می روند و با دشواریهای زیادی روبرو خواهند بود. نکته مهمی که در یادگیری کودک وجود دارد تقلید لهجه و تلفظ صحیح کلمات است که برای بزرگسالان بسیار دشوار است ولی برای کودک به سادگی اتفاق می افتد. کسانی که از کودکی شروع به یادگیری زبان دوم کرده اند با لهجه بهتری صحبت می کنند و به اصطلاح شبه بومی (native like) زبان را یاد می گیرند. و این امتیاز بزرگی محسوب می شود. نکته دیگر آن است که بهترین شیوه یادگیری زبان بودن در محیطی است که کودک با بومیان آن زبان در ارتباط باشد و زبان را به شکل طبیعی آن یاد بگیرد. که اگر این امکان وجود داشته باشد باید از آن استقبال کرد.

 

آیا یادگیری همزمان دو زبان اختلالی در یادگیری کودک بوجود نخواهد آورد؟

     برخلاف تصور بعضی که گمان می کنند کودک قادر نیست همزمان دو زبان را یاد بگیرد، هر کودک نرمالی قادر است دو یا چند زبان را با کمترین میزان تداخل زبانی یاد بگیرد و نیز ثابت شده است که این امر تاثیر بسزایی در رشد شناختی و هوش کودک خواهد گذاشت. طوری که مغز این کودکان از اتصالات عصبی بیشتری برخوردار است که این نشان دهنده قدرت یادگیری بیشتر در آنهاست.

     به یاد داشته باشید که کودکان بیشتر از آنچه که تصور می کنید استعداد زبان آموزی دارند و می توانند بهتر از شما هر زبانی را یاد بگیرند. فقط کافیست به دست معلمی سپرده شوند که می داند از چه متدهای آموزشی برای چه سنی استفاده کند.


کانال تلگرام :

@learn-english-easilyyy